ترجمه مقاله

سهیلی

لغت‌نامه دهخدا

سهیلی . [ س ُ هََ ] (اِخ ) نامش امیر نظام الدین احمد. اصلش از خانواده ٔ الوس جغتائی اباعن جد همگی رایت حکومت افراشته و خود با وجود منصب دیوانی و اعتبارات سلطانی اکثراوقات بصحبت اهل کمال و خدمت ارباب حال میل تمام داشته ، و دیوانی از ترکی و فارسی تمام کرده از اوست :
دل چه شکسته شد مران عاشق خسته حال را
سنگ جفا چه میزنی مرغ شکسته بال را.

(آتشکده ٔ آذر ص 15).


دوست شاه نویسد از سهیلی شنیدم گفت : تخلص را از شیخ آذری گرفتم . وی بسال 918 هَ . ق . درگذشت و بعضی 907 نوشته اند. ملاحسین کاشفی انوار سهیلی را بنام او تألیف کرده است . (الذریعه ج 9 جزء 3 ص 479) (از حاشیه ٔ آتشکده ٔ آذر چ شهیدی ص 11).
ترجمه مقاله