ترجمه مقاله

سودق

لغت‌نامه دهخدا

سودق . [ س َ دَ ] (ع اِ) چرغ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). صقر است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). باشه . چرغ . (دهار). || دست بند و دست برنجن . (ناظم الاطباء). رجوع به سوذانق ، سوذق و سوذنیق شود.
ترجمه مقاله