ترجمه مقاله

سوزمانی

لغت‌نامه دهخدا

سوزمانی . (ص )زن تبه کار. لولی . لوری . کولی . غربال بند. قرشمال . چیگانه . غربتی . (یادداشت بخط مؤلف ). || دشنامی است سخت بی ادبانه زن را. (یادداشت بخط مؤلف ).
ترجمه مقاله