سوز و ساز
لغتنامه دهخدا
سوز و ساز. [ زُ ] (ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) عشق و محبت و اندوه و الم و غم و آزردگی و ملالت خاطر. (ناظم الاطباء) :
بر خود چو شمعخنده زنان گریه میکنم
تا با تو سنگدل چکند سوز و ساز من .
بر خود چو شمعخنده زنان گریه میکنم
تا با تو سنگدل چکند سوز و ساز من .
حافظ.