ترجمه مقاله

سوسنی

لغت‌نامه دهخدا

سوسنی . [ سو س َ ] (ص نسبی ) اسب کبود. || هر شی ٔ که کبود و نیلی باشد. (غیاث ) (آنندراج ). رنگ کبودی که به سبزی زند. (یادداشت بخط مؤلف ). برنگ گل سوسن . آسمانجونی . (یادداشت بخط مؤلف ).
ترجمه مقاله