ترجمه مقاله

سوسو زدن

لغت‌نامه دهخدا

سوسو زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) کم کم روشنی دادن . چراغی کم نور گاه روشن و گاه خاموش بچشم آمدن . با نور ضعیف نمودن . کمی روشنایی دادن . (یادداشت بخط مؤلف ): چراغی از دور سوسو میزد.
ترجمه مقاله