ترجمه مقاله

سولاخ

لغت‌نامه دهخدا

سولاخ . (اِ) سوراخ . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ثقبه : و بمنقار در آن سولاخ میکرد. (ترجمه ٔ تفسیر طبری ).و چون آب بدان سولاخها رسد و بر هوا تکیه کند. (التفهیم ). و کوه را سولاخ میکردند هم او، هم کارکنان . (فارسنامه ٔ ابن البلخی ). و حلقه در هر دو سولاخ کتف او میکشیدی . (فارسنامه ٔ ابن البلخی ). رجوع به سوراخ شود.
ترجمه مقاله