ترجمه مقاله

سپش

لغت‌نامه دهخدا

سپش . [ س ُ پ ُ ] (اِ) کرمی باشد که در جامه های مردم و سر پیدا شود، بهندی جون گویند. (آنندراج ) (غیاث ). قَمَل . قَمال . (منتهی الارب ): هُرْنُع؛ سپش خرد. هَرْنَعة؛ سپش بزرگ . (منتهی الارب ). هُرنوع ؛ سپش ریزه و سپش بزرگ . رجوع به سبش و شپش شود.
ترجمه مقاله