ترجمه مقاله

سکاهن

لغت‌نامه دهخدا

سکاهن . [ س ِ هََ ] (اِ مرکب ) رنگ سیاهی را گویند که از سرکه و آهن ترتیب دهند و بدان جامه و چیزهای دیگر رنگ کنند و بیشتر کفشدوزان به جهت چرم رنگ کردن سازند. (برهان ). رنگی که چرم گران از سرکه و آهن سازند برای سیاه کردن چرم و در اصل سک آهن بود. (آنندراج ) (رشیدی ) (غیاث ) :
اندر سکاهن شب و نیلاب آسمان
نوجامه ای دورنگ بهر مه برآورید.

خاقانی .


در پرده ٔ خمآهنی ابر سکاهنی
رنگ خضاب بر سر دنیابرافکند.

خاقانی .


وآنگهی پیش راح ریحانی
کرد باید سکاهن افشانی .

نظامی .


کسی را که جانش بآهن گزم
بسی جامه ها در سکاهن رزم .

نظامی .


ترجمه مقاله