ترجمه مقاله

سکب

لغت‌نامه دهخدا

سکب . [ س َ ] (ع مص ) ریزانیدن آب . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). ریختن آب . (منتهی الارب ) (دهار). || پیاپی شدن باران پیوسته بزرگ قطره . || اذان گقتن مؤذن . (منتهی الارب ). || (ص ، اِ) مرد درازبالا. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || نوعی از جامه ٔ باریک . (منتهی الارب ). نوعی جامه . (اقرب الموارد). || مس یا ارزیر. || اسب نجیب تیزرو، فراخ گام ، سبکروح ، بانشاط. || کار لازم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || باران پیوسته بزرگ قطره . (منتهی الارب ). الهطلان الدائم . (اقرب الموارد). || (اِخ ) نام اول اسبی که در ملک آنحضرت (ص ) درآمد و بدین معنی به تحریک هم آمده است . و آن کمیت سپید پیشانی و هر چهار دست و پای سفید و دست راست او مطلق بود. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله