ترجمه مقاله

سکنه

لغت‌نامه دهخدا

سکنه . [ س ِ ک َ ن َ / ن ِ ] (اِ) مخفف اسکنه که برمه ٔ نجاران است و به عربی بیرم گویند. (آنندراج ) (رشیدی ). مخفف اسکنه است و آن افزاری باشد درودگران را که بدان چوب سوراخ کنند و بشکنندو آن را به عربی بیرم خوانند. (برهان ) :
که شکستی چو چوب را سکنه
سر و روی حروفم از شکنه .

سنایی .


ترجمه مقاله