سکه درست
لغتنامه دهخدا
سکه درست . [ س ِک ْ ک َ / ک ِ دُ رُ ] (ص مرکب ) شخص راست معامله بی نفاق که قول او با فعل هم پیوند باشد چه سکه به معنی طرز و روش است . راست رو. درست رفتار. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) :
هرکجا سکه درستی ست چو زر در عالم
باشد آزادیش از سیلی ایام محال .
بسنگ عیب عیار هنر نمی شکنم
طریق سکه درستان مایه دار این است .
هرکجا سکه درستی ست چو زر در عالم
باشد آزادیش از سیلی ایام محال .
شفیع اثر (از آنندراج ).
بسنگ عیب عیار هنر نمی شکنم
طریق سکه درستان مایه دار این است .
ظهوری (از آنندراج ).