سکیزه
لغتنامه دهخدا
سکیزه . [ س ِ زَ / زِ ] (اِمص ) جست و خیز و لگد انداختن ستور. (آنندراج ) (برهان ) :
بر شتر عیسی نهاده تنگ بار
خر سکیزه میکند در مرغزار.
|| غلطانیدن . (غیاث ) (آنندراج ). || ستیزه که جنگ و خصومت و لجاجت باشد. (برهان ).
بر شتر عیسی نهاده تنگ بار
خر سکیزه میکند در مرغزار.
مولوی .
|| غلطانیدن . (غیاث ) (آنندراج ). || ستیزه که جنگ و خصومت و لجاجت باشد. (برهان ).