ترجمه مقاله

سک

لغت‌نامه دهخدا

سک . [ س ُ ] (اِ) چوبی نوک تیز. چوبی که بر سر آن آهنی سرتیز استوار کنندو ستور را بدان زجر کنند و رانند. (یادداشت مؤلف ).چوبی بمقدار وجبی که بر سر آن آهنی نوک تیز چون جوالدوزی استوار کنند و خربندگان بدان خر را رانند. (یادداشت مؤلف ). || نکبت و فلاکت . (برهان ). || مرکبی است و گویند عصاره ٔ آمله ، مقوی دل ،خوشبو. (الفاظ الادویه ). عصاره ٔ آمله . (از اختیارات بدیعی ) (برهان ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (منتهی الارب ) (ازآنندراج ). سک اصلی از آمله است و بعضی از مازو کنند. گرم است بدرجه ٔ اول و خشک بدرجه ٔ دوم . درد عصب را سود دارد قابض است و زداینده . (ذخیره خوارزمشاهی ).
ترجمه مقاله