سگ کشی
لغتنامه دهخدا
سگ کشی . [ س َ ک ُ ] (حامص مرکب ) کشتنی است مثل کشتن سگ که آن را مؤاخذه نیست . (آنندراج ) :
نشنیدی و وقت سگ کشی میگویی
انگار که گربه ٔ سیاهی کشتی .
نشنیدی و وقت سگ کشی میگویی
انگار که گربه ٔ سیاهی کشتی .
یحیی کاشی (از آنندراج ).