سیالخ
لغتنامه دهخدا
سیالخ . [ س َ ل ِ ] (اِ) خارخسک مانندی را گویند سه پهلو که از آهن سازند و بر سر راه دشمن و اطراف قلعه ها ریزند. (برهان ) (آنندراج ) (از فرهنگ رشیدی ) :
چو با جیش هومان درآویختند
سیالخ بمیدان درون ریختند.
|| خارخسک . (برهان ) (ناظم الاطباء).
چو با جیش هومان درآویختند
سیالخ بمیدان درون ریختند.
فردوسی (از آنندراج ).
|| خارخسک . (برهان ) (ناظم الاطباء).