ترجمه مقاله

سیاه روزی

لغت‌نامه دهخدا

سیاه روزی . (حامص مرکب ) عمل و حالت سیاه روز. بدبخت ، سیاه روز بودن :
گرم ز لطف سیه روز خود خطاب کنی
سیاه روزی من کار آفتاب کند.

حکیم کاشانی (از آنندراج ).


ترجمه مقاله