ترجمه مقاله

سیاه روز

لغت‌نامه دهخدا

سیاه روز. (ص مرکب ) بدبخت . بی نصیب . بی طالع. (ناظم الاطباء).کنایه از ماتمی و مصیبت زده . (آنندراج ) :
از زندگی بتنگند دائم سیاه روزان
ذوق چراغ ماتم از زیستن ندارد.

صائب (از آنندراج ).


ترجمه مقاله