ترجمه مقاله

سیراف

لغت‌نامه دهخدا

سیراف . (اِخ ) شیلاب . شیل آب . ناحیه ای است در جنوب فارس که از شمال و مشرق ببلوک گله دار (فال قدیم ) و از جنوب و مغرب به خلیج فارس و بلوک دشتی محدود است . مرکز آن بندر کنگان در 236 کیلومتری مشرق بندر بوشهر است . سیراف در دوره ٔ پیش از اسلام یکی از شهرها و بنادر مشهورو معتبر خلیج فارس بود و تا قرنهای سوم و چهارم هجری نیز شهرت داشت . خرابه های آن نزدیک بندر طاهری هنوزباقی است . (فرهنگ فارسی معین ). نام شهری بوده قدیم در کنار دریای فارس . (برهان ). شهری است به فارس و آن بزرگترین سواحل ایشان است و بنای آن از چوب سال است در کمال خوبی و استحکام . (منتهی الارب ). شهری بزرگ و گرمسیر است و هوایی درست دارد و جای بازرگانان است وبارگاه پارس است . (حدود العالم ). نام شهری است در کنار دریا در جانب جنوبی شیراز و اکنون خراب است جز یک محله از آن باقی نمانده و وی را بندر طاهری گویند و از توابع بندر کنگان است . (فارسنامه ٔ ناصری ). رجوع به آنندراج ، معجم البلدان ، فارسنامه ٔ ابن البلخی صص 136 - 137 و ابن خلکان ترجمه ٔ ابوسعید سیرافی ص 228، 229، 244، ایران در زمان ساسانیان ص 107، نزهةالقلوب ص 217، مزدیسنا ص 221 و یشتها ج 1 ص 216 و ج 2 ص 230 شود.
ترجمه مقاله