ترجمه مقاله

سیری

لغت‌نامه دهخدا

سیری . [ ] (اِخ ) جرفادقانی . مردی خوش طبع و در مراتب نظم قدرتی تمام داشته و در خدمت امام قلیخان حاکم فارس بسر میبرد و در هزالی اشعار نیکو دارد :
لب بر لب معشوقه نه و سینه به سینه
کز کام گذشتن روش عهد قدیم است .
مولانا سیری قطعه ای گفته و به میرزا فصیحی فرستاده و در سفر حجاز وفات یافته . این قطعه از اوست :
ای آنکه ببازار سخن طبع منیرت
بگشوده بهم چشمه ٔ خورشید دکان را
بیتی ز تو افتاده در افواه خلایق
کآن بیت دهد چاشنی قند دهان را
لیک اهل نفاقش بهم از روی تمسخر
گویند که این بیت بلندی است فلان را.

(از آتشکده ٔ آذر چ شهیدی ص 212).


رجوع به تذکره ٔ نصر آبادی ص 269 و 270 شود.
ترجمه مقاله