ترجمه مقاله

سیلان

لغت‌نامه دهخدا

سیلان . (اِ) شیره ای را گویند که از خرمای رسیده بچکد. (برهان ) (ناظم الاطباء) (جهانگیری ) (الفاظ الادویه ) :
ارده وبخرک و سیلان چو یک اشکم بخوری
بر دلت کشف شود چند هزاران اسرار.

بسحاق اطعمه .


|| نوعی از دوشاب . (برهان ) (فرهنگ رشیدی ). || نام نوعی از یاقوت . (فهرست مخزن الادویه ) (الجماهر ص 43).
ترجمه مقاله