شاخل
لغتنامه دهخدا
شاخل .[ خ ُ / خ َ / خ ِ ] (اِ) غله ای است که آن را به هندی ارهر گویند. (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ شعوری ). نام نوعی از غله است و نان از آن پزند. (برهان قاطع) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). اسم حبی از حبوب مأکوله است . (فهرست مخزن الادویه ) :
میخوری تو گرچه الوان نعمت اندر خوان کس
نان شاخل بهتر آید گر خوری بر خوان خویش .
و رجوع به شاخول شود.
میخوری تو گرچه الوان نعمت اندر خوان کس
نان شاخل بهتر آید گر خوری بر خوان خویش .
خاقانی (از فرهنگ جهانگیری ).
و رجوع به شاخول شود.