ترجمه مقاله

شادخ

لغت‌نامه دهخدا

شادخ . [ دِ ] (ع ص ) ریزه ٔ نازک و تر و تازه . || کودک و جوان . (منتهی الارب ). غلام شادخ ؛ شاب . (اقرب الموارد).
- امر شادخ ؛ کار ناراست و مایل از توسط و اعتدال . (منتهی الارب ). مائل عن القصد. (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله