ترجمه مقاله

شادمان

لغت‌نامه دهخدا

شادمان . (اِخ ) برادر شیرویه پسر کسری ̍ پرویز. چون شیرویه پادشاه گشت او را همچون پدر و هفده تن دیگر ازبرادرانش ، از بزرگان و عاقلان شایسته ٔ پادشاهی ، بکشت و بفرمود کشتن . (از مجمل التواریخ و القصص ص 37).
ترجمه مقاله