ترجمه مقاله

شاده

لغت‌نامه دهخدا

شاده .[ دَ / دِ ] (ص ) شاد. (شعوری ). شادمان :
به یک تخت دو شاده بنشاندند
عقیق و زبرجد برافشاندند.

فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 1 ص 219 بیت 1622، نسخه بدل ).


ترجمه مقاله