ترجمه مقاله

شاردة

لغت‌نامه دهخدا

شاردة. [ رِ دَ ] (ع ص ) تأنیث شارد، رمنده . رموک . حوشی . وحشیه . ج ، شوارد. رجوع به شارد شود. || سائره : قافیه ٔ شاردة، بمعنی قصیده ٔ سائره در بلاد ومراد از قافیه در اینجا قصیده است باعتبار تسمیه ٔ کل بنام جزء. ج ، شوارد و شُرَّد. (اقرب الموارد). || نادر و غریب : شوارداللغة در نزد عرب زبانان بمعنی غرائب و نوادر لغات است . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله