ترجمه مقاله

شارکی

لغت‌نامه دهخدا

شارکی . [ رِ ] (اِخ ) نصربن منصورمکنی به ابومنصور معروف به مصباح از فضلایی است که از شارک بلخ برخاست و از موطن خود کوچ کرد و در شهرهاسیر نمود و به مصر درآمد و تا هنگام مرگ در آن شهر بماند و او را اشعاری است که شوق دیدار وطن در آنها جلوه گر است . در معجم البلدان و لباب الانساب شارکی نسبت بشارک بن سنان جد نصربن منصور نیز شمرده شده است وابن اثیر نویسد که بسا اتفاق افتد که نامهای رجال و جایها یکی باشند و شاید سمعانی این نسبت را دیده و چون آن شهرک را میشناخته گمان برده است شارکی از آن شهرک است . رجوع به معجم البلدان و لباب الانساب شود.
ترجمه مقاله