ترجمه مقاله

شاری

لغت‌نامه دهخدا

شاری . (اِخ ) مفرد شُراة. نام فرقه ای از خوارج است . رجوع به شار شود: و جماعتی از خوارج برخاستند (در زمان خلافت معاویةبن ابی سفیان ) و خود را شاری نام نهادند، یعنی خویشتن را بخدای تعالی فروخته ایم ، از این آیت که : ان اﷲ اشتری من المؤمنین (قرآن 111/9) و مغیره از کوفه سپاه فرستاد و بپراکندشان . (مجمل التواریخ و القصص چ ملک الشعرای بهار ص 236). || (ص نسبی ) نسبت است به شراة و آنان از خوارجند و نسبت به آنان شاری است . (لباب الانساب ). شاری منسوب است به شراة که طایفه ای از خوارج اند. (مجمل التواریخ و القصص چ ملک الشعرای بهار، حاشیه ٔ مصحح در ص 364 نقل از تاریخ طبری ).
ترجمه مقاله