شاری
لغتنامه دهخدا
شاری . (حامص ) مقام شار. امیری . پادشاهی . حکومت :
یک بنده ٔ تو دارد زین سوی رود شاری
یک چاکر تو دارد زان سوی رود رایی .
پیش از همه شاهان است از ماضی و مستقبل
بیش از همه میران است از شیری و از شاری .
رجوع به شار شود.
یک بنده ٔ تو دارد زین سوی رود شاری
یک چاکر تو دارد زان سوی رود رایی .
فرخی .
پیش از همه شاهان است از ماضی و مستقبل
بیش از همه میران است از شیری و از شاری .
منوچهری .
رجوع به شار شود.