ترجمه مقاله

شار

لغت‌نامه دهخدا

شار. [ رِن ْ ] (ع ص ، اِ) شاری . مفردشُراة. (از منتهی الارب ). و شراة فرقه ای از خوارج رانامند. وجه تسمیه ٔ آن «شری زید اذا غضبه ولج » یا گفته ٔ آنان است به این شرح : اننا شرینا انفسنا فی طاعةاﷲ ای بعناها بالجنة حین فارقنا الائمة الجائرة. (ازمنتهی الارب ). و در اقرب الموارد وجه تسمیه ٔ اخیر ازقول جوهری نقل شده است . رجوع به شاری و شراة شود.
ترجمه مقاله