ترجمه مقاله

شاس

لغت‌نامه دهخدا

شاس . (ص ) بدخوی . (شعوری ) (ناظم الاطباء). بداخلاق . (شعوری ) :
چو بنیاد جهان که بی اساس است
نبیند روی راحت هرکه شاس است .

(ازشعوری ).


این لغت در ناظم الاطباء پارسی شمرده شده لیکن یاقوت در معجم البلدان ذیل (شاس ) بمعنی راهی میان مدینه و خیبر، در معنای کلمه گوید: ویقال : شاس الرجل یشاس اذا عرف فی نظره الغضب والحقد. که به معنی مذکور در شعوری و ناظم الاطباء نزدیک است و صاحب اقرب الموارد آرد: شاس الرجل ، المنظر بمؤخر عینه تکبراً او تغیظاً و قیل صغّر عینه و ضم اجفانه للنظر. || بدنهاد. || بیدین . || بدکار و بدعمل . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله