ترجمه مقاله

شاشدانی

لغت‌نامه دهخدا

شاشدانی . (اِ مرکب ) شاشدان . مبوله . کمیزدان . ظرف شب . رجوع به شاشدان شود. || محل کمیز انداختن و شاشیدن و پلیدی افکندن در کوی و برزن .
ترجمه مقاله