ترجمه مقاله

شاشه زدن

لغت‌نامه دهخدا

شاشه زدن . [ ش َ / ش ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) شاش زدن . || ترشح و لعاب زدن . رجوع به شاشه و شاش زدن شود. || سبز شدن نان و امثال آن در رطوبت . (یادداشت مؤلف ).شپشه زدن . || پدید آمدن سپیدی از قارچهای ذره بینی بر روی طعام یا میوه . (یادداشت مؤلف ). اورزدن . کپک زدن . کپره زدن . || پدید آمدن شاشه بر روی چرم و غیره . (یادداشت مؤلف ). اشکو زدن .
- شاشه زدن جامه ؛ خوردن و سوراخ کردن پت جامه را. (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله