ترجمه مقاله

شاشی

لغت‌نامه دهخدا

شاشی . (ص نسبی ) منسوب است به شاش که شهری است در وراء سیحون و از ثغور ترک است . (انساب سمعانی ). منسوب است بشاش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). چاچی . رجوع به شاش شود. || متعلق به شاش (چاچ ). || چاچی ؛ کمان خوب و اعلاکه از شهر شاش (چاچ ). آرند. (ناظم الاطباء). || قسمی از پارچه بوده که از شاش می آوردند. نوعی پارچه . فرهنگ نظام گوید که نظام قاری در دیوان البسه مکرر استعمال کرده است اما در فهرست لغات کتاب مذکور دیده نشد : بر سبیل هدیه و طریق تحفه شاشی اصفهانی فرستاد بیست و چهار گز طول آن و عرض دو گز و نیم در وزن هفت مثقال . (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 56).
ترجمه مقاله