ترجمه مقاله

شاطی

لغت‌نامه دهخدا

شاطی . (ع اِ) شاطی ٔ، کرانه ٔ رود. (مهذب الاسماء) (دهار). کناره ٔ دریا و رود. (آنندراج ). کنار. (نصاب ). کناره . ساحل . ریف . عِدوَه . جِلهَه :
نبیذ پیش من آمد بشاطی برکه
بخنده گفتم طوبی لمن یری عکه .

منوچهری .


نگویم که بر آب قادر نیند
که بر شاطی نیل مستسقی اند.

سعدی (بوستان ).


حراث مصر شکایت آوردندش که پنبه کاشته بودیم بر شاطی نیل و باران بیوقت آمد و تلف شد. (گلستان ). و رجوع به شاطی ٔ شود.
ترجمه مقاله