ترجمه مقاله

شانه سر

لغت‌نامه دهخدا

شانه سر. [ ن َ / ن ِ س َ ] (اِ مرکب ) هدهد را گویند. (برهان قاطع). هدهد که آن را مرغ سلیمان نیز گویند. (بهار عجم ) (آنندراج ).پوپو. پوپک . شانه بسر. بوبو. بودبود. پوپش . هدهد باشد و آن را پوپوپک و پوپو و پوپه نیز خوانند. (فرهنگ جهانگیری ). هدهد. (غیاث اللغات ). آن را شانه سرک و پوپو و پوپوپک نیز گفته اند. (انجمن آرا) :
یا از خبر شمیم جانان
این شانه سر است و آن سلیمان .

محسن تأثیر (از بهار عجم ).


ترجمه مقاله