ترجمه مقاله

شانه کاری

لغت‌نامه دهخدا

شانه کاری . [ ن َ / ن ِ ] (حامص مرکب ) کنایه از درآویختن به کسی باشد یعنی با آن شخص در مقام زد و خورد درآید. (برهان قاطع). درآویختن هر چیز عموماً و درآویختن با کسی تا آن شخص در مقام زد و خورد آید خصوصاً. (بهار عجم ) (آنندراج ) :
کمال ار سر ندارد باتو زلفش
مشو درهم که آن از شانه کاری است .

کمال اسماعیل (از بهار عجم ).


ترجمه مقاله