ترجمه مقاله

شاهیدن

لغت‌نامه دهخدا

شاهیدن . [ دَ ] (مص جعلی ) (مرکب از شاه + یدن پسوند مصدری ) بزرگ شدن . (شرفنامه ٔ منیری ). پادشاهی کردن و بزرگی نمودن . (برهان قاطع) (آنندراج ). || پارسا شدن .(شرفنامه ٔ منیری ). پارسایی و بندگی کردن و صلاح و تقوی داشتن . (برهان قاطع). صالح بودن و نیکوکاری کردن .(فرهنگ جهانگیری ). و ظاهراً به این معنی با شاهندن تصحیف خوانی شده است . رجوع به شاهندن و شاهنده شود.
ترجمه مقاله