شاه محمود
لغتنامه دهخدا
شاه محمود. [ م َ ] (اِخ ) پسر مولانا ابوبکر تهرانی است و او چون پدر لطیف و ظریف بود و صحبت پرلطیفه داشت . در جوانی دارای فضایل و کمالات بود و برای رسالت به گیلان که شهر رافضان بود برفت و او را انعام نکردند. (از نفحات الانس ص 391).