ترجمه مقاله

شاه آزمود

لغت‌نامه دهخدا

شاه آزمود. [ زْ / زِ ] (ن مف مرکب ) مجرب از طرف شاه . شاه آزموده :
چنان چون فریدون مرا داده بود
ترا دادم این تاج شاه آزمود.

فردوسی .


ترجمه مقاله