شاه مات
لغتنامه دهخدا
شاه مات . (اِ مرکب ) شه مات . ماتی در بازی شطرنج . (ناظم الاطباء). اعلام مات شدن شاه . هنگامی که شاه شطرنج را مات کنند گویند: «شاه مات »، یعنی شاه مات شده :
شطرنج ملک باخت ملک با هزار شاه
هر شاه را بلعب دگر شاه مات کرد.
شطرنج ملک باخت ملک با هزار شاه
هر شاه را بلعب دگر شاه مات کرد.
عسجدی .