شبشت
لغتنامه دهخدا
شبشت . [ ش ِ ب ِ] (ص ) به معنی شبست آمده است چه در فارسی سین بی نقطه و نقطه دار به هم تبدیل می یابند. (از برهان ). گران و بغیض بود. (صحاح الفرس ) (فرهنگ نظام ) :
حاکم آمد یکی بغیض و شبشت
ریشکی گنده و پلیدک و زشت .
و رجوع به شبست شود.
حاکم آمد یکی بغیض و شبشت
ریشکی گنده و پلیدک و زشت .
معروفی .
و رجوع به شبست شود.