ترجمه مقاله

شبغازه

لغت‌نامه دهخدا

شبغازه . [ ش َ زَ / زِ ] (اِ مرکب ) شبغاره . شبغاز. شبغا. شبغار. (برهان ). شبگاه بود که گوسفند در او دارند. (لغت فرس اسدی ) (فرهنگ نظام ) :
فربه کردی تو کون ایا بدسازه
چون دنبه ٔگوسفند در شبغازه .

عماره (از لغت فرس ).


رجوع به شبغازه شود.
ترجمه مقاله