ترجمه مقاله

شبلی

لغت‌نامه دهخدا

شبلی . [ ش ِ ] (اِخ ) دماوندی . ابوبکر دلف بن جحدر شبلی . زاهد و پرهیزگار معروف . وی در آغاز کار، والی دنباوند (دماوند) بود و سپس پرده دار موفق عباسی شد (و پدرش سرپرده داری میکرد) بعد از آن پرده داری خلیفه را رها نمود و در سلک زهاد وعباد و متصوفه درآمد و به صلاح و درستی معروف گردید.اصل وی از خراسان و منسوب به قریه ٔ «شبله » از توابعماوراءالنهر و مولدش در 247 هَ . ق . به سامراء و وفاتش در 334 هَ . ق . بود و در مقبره ٔ خیزران مدفون گردید. در نام و نسب وی اختلاف کرده اند و او را به نامهای : دلف بن جعفر، جحدربن دلف ، دلف بن جعترة، دلف بن جعوبة و جعفربن یونس خوانده اند. همچنین در مذهب او اختلاف کرده اند. ابن خلکان ، مالکی مذهبش دانسته و قاضی نوراﷲ شوشتری به تشیع و تعصب در این مذهب تصریح کرده است . (از تذکرة الاولیاء عطار ج 2 ص 127) (از اعلام زرکلی ج 3 ص 21) (ریحانةالادب ج 2 ص 299) (سبک شناسی ج 2 ص 185).
ترجمه مقاله