ترجمه مقاله

شبم

لغت‌نامه دهخدا

شبم . [ ش َ ب َ ] (ع اِ) سرما. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || (ص ) ماءشَبَم ؛ آب سرد. (از منتهی الارب ). || آنکه احساس سردی کند از گرسنگی و یا بدون آن . (ناظم الاطباء). سرمازده با گرسنگی یا عام است . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله