شبوب
لغتنامه دهخدا
شبوب . [ ش ُ ] (ع مص ) برافروختن آتش . (از اقرب الموارد). || رشد و نموکردن . بالیدن . (از اقرب الموارد). || دو دست خود را بلند کردن اسب . (از اقرب الموارد): شَب َّ الفَرَس ُ شِباباً و شَبیباً و شُبوباً؛ نشاط کرد اسب و آن برداشتن هر دو دست باشد معاً. (منتهی الارب ).