ترجمه مقاله

شبوط

لغت‌نامه دهخدا

شبوط. [ ش َب ْ بو / ش ُب ْ بو ] (ع اِ) نوعی از ماهی باشد و آن در دجله ٔبغداد و فرات بهم میرسد و زهره ٔ او را در داروهای چشم بکار برند. نوعی از ماهی نرم بدن خردسر باریک دم گشاده میان بر شکل بربط. (از منتهی الارب ). نوعی از ماهی باریک دم میان فراخ نرم بدن و خردسر. ج ، شبابط و شبابیط. (از اقرب الموارد). گونه ای از ماهی استخوانی از خانواده ٔ شبوطیان که در آب شیرین زیست کند. این ماهی در جلو دهانش دارای چهار رشته ٔ آویزان در فک فوقانی به نام ریش است . باله ٔ شنای پشتی آن در قسمت جلو دارای رگه های استخوانی قوی است . در گلوگاه وی سه ردیف زواید دندانی قرار دارد. گونه های مزبور در نیم کره ٔ شمالی میزیند و برخی گونه هایش تا یک متر طول و بیست کیلوگرم وزن می یابند. (فرهنگ فارسی معین ) :
ز دجله آرمت شبوط ماهی
چو از حلوان بره ٔ نوروزگاهی .

(ویس و رامین ).


ترجمه مقاله