ترجمه مقاله

شبکة

لغت‌نامه دهخدا

شبکة. [ ش َ ب َ ک َ ] (ع اِ) دام شکارچی در آب یا در خشکی . (از اقرب الموارد). فخ . کمین . دام . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). هرچه مثل دام و تور و سوراخ سوراخ باشد. (فرهنگ نظام ). ج ، شبک و شباک . (اقرب الموارد). || چاههای نزدیک به هم . (از منتهی الارب ): هجمنا علی شبکة؛ یعنی حمله بر چاههای نزدیک به هم بردیم . (از اقرب الموارد). چاههای نزدیک به هم که به یکدیگر راه داشته باشد. (از متن اللغة). || چاههای کم آب ظاهرو نمایان . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || زمین بسیارچاه . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). در صحاح آمده است که شاید وجه تسمیه ٔ چاهها به شباک از روی زیادی و نزدیکی آنها با یکدیگر در روی زمین باشد. (از اقرب الموارد). || سوراخ کلاکموش . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || رأس . ج ، شَبَک . (از ذیل اقرب الموارد). || مجمع لغوی مصر آن را بر تور سر زنان که جهت حفظ آشفتگی موی به سر بندند اطلاق کرده است . (از متن اللغة) . || رشته ٔ لوله های آب شهر را نیز شبکه خوانند. (از متن اللغة).
ترجمه مقاله