ترجمه مقاله

شبیر

لغت‌نامه دهخدا

شبیر. [ ش ُ ب َ ] (اِخ )مؤلف تاج العروس نویسد که : شبر بر وزن بقم و شبیر بر وزن قمیر یا امیر و مشبر بر وزن محدث نام پسران هارون نبی بوده است و پیامبر اسلام (ص ) حسن و حسین و محسن را با این سه نام خوانده است و همانطوری که ضبط این کلمه در تاج العروس مختلف آمده است در ادبیات فارسی نیز مختلف آمده و البته اختلاف ضبط این کلمه ناشی از اختلاف در ضبط کلمه ٔ «شبر» است چه طبق قاعده ٔ تصغیراگر شبر به فک ادغام باشد تصغیر آن «شُبَیر» خواهد بود و اگر ضبط با ادغام باشد در این صورت مصغر آن یابر وزن قُمَیر و یا قُمَیِّر خواهد بود :
همیشه به دیدار تو شاد سلطان
چو حیدر به دیدار شبیر و شبر.

فرخی .


گر خردمند بداند که بدین حال و صفت
باب علم نبی و باب شبیرو شبرست .

ناصرخسرو.


که سادات جمع جوانان جنت
نبی گفت هستند شبیر و شبر.

ناصرخسرو.


من با تو نیم که شرم دارم
از فاطمه و شبیر و شبر.

ناصرخسرو.


ذوالفقار ایزد سوی که فرستاد به بدر
زن و فرزند که را بود چو زهرا و شبیر.

ناصرخسرو.


ندانی بحق ّ خدای و نداند
کس این جز که فرزند شُبّیر و شَبّر.

ناصرخسرو.


چه گوئی به محشر اگر پرسدت
از آن عهد محکم شبر یا شبیر.

ناصرخسرو.


بر مهر مصطفی زی و اصحاب و آل او
بر دوستی شبر و بر دوستی شبیر.

سوزنی .


بر آن اعتماد مکن که من دختر پیغمبرم و جفت کرام حیدرم و مادر شبیر و شبرم . (سعدی ).
ترجمه مقاله