ترجمه مقاله

شبی

لغت‌نامه دهخدا

شبی . [ ش َ ] (ص نسبی ، اِ) آن را به سبج معرب نموده اند. نوعی از جامه ٔ دوخته باشد و بعضی گویند پوستین است . (برهان قاطع): سُبجَه ؛ شبی زَن . (مهذب الاسماء). || جامه ای که شب بر خود پوشند. (برهان ). جامه ٔ شب . پیراهن شب . || سدره . شبیک . در مراسم زردشتیان : قَرقَل ؛ شبی بی آستین و بی گریبان . (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله